شنبه نهم مهر ۱۴۰۱ 12:33 اریک تن هاخ. مردی از شرق هلند. هاکسبرگن. جایی که مردمش رویابافی نمیکنند و لهجهی غلیظی دارند. آنها غالبا واقعگرا هستند و سبک زندگی آنها با مردم شهرهای آمستردام، روتردام یا لاهه، تفاوتهای زیادی دارند.با وجود داشتن لهجهای غلیظ و زمینه زندگی مردم شرق هلند، اریک تن هاخ شرایط متفاوتی دارد. از نظر مالی، اریک تن هاخ در هیچ مقطعی از دوران کاری حرفهایاش انگیزه و نیازی برای قبول شغلهای بزرگ نداشته. از خانوادهای ثروتمند میآید؛ پدر و برادرانش میلیاردر هستند. بنگاه املاک و شرکتهای اقتصادی مخصوص به خودشان را دارند. شرکتهایی پولساز. پدرش دوست داشت پسرش از سنین جوانی وارد کسب و کار خودشان شود اما اریک در فوتبال هلند، فوتبالیست خوبی بود و ستاره درخشان دفاع "توئنته اسنخده" به شمار میرفت. با ادامه فوتبال حرفهای به پدرش فهماند که علاقهای به شغل خانوادگیشان ندارد. او مرد بیزنس نبود. هنرمند بود. هنرمندی که نتوانست از خصلت واقعگرایی ارثی شغل خانوادگیشان، فرار کند. با تمام این ثروتها او به شغل نیاز داشت تا ابرار معاش کند.فلسفهی فوتبالی اریک تن هاخ وام گرفته از فلسفهی یوهان کرویف است. شبیه به گواردیولا. میل به حمله و ساخت بازی زیبا برای لذت بردن هواداران روی سکوها. تن هاخ در تیم "آیندهوون" دستیار بود و در "توئنته"، تیم سابق خودش هم به عنوان دستیار با استیو مک لارن، همکاری میکرد. استیو مک لارن که دستیار الکس فرگوسن بود برای ساختن فصل رویایی 1998-99 با منچستر یونایتد. (قهرمانی لیگ فقط با یک امتیاز بیشتر از آرسنال قوی آرسن ونگر. فتح لیگ قهرمانان اروپا با پیمودن راه دشوارترین مسیرها. گذر از سد بارسا، یووه و با, ...ادامه مطلب